پنجشنبه، دی ۲

اطلاعیه شماره یک ستاد مدیریت اقصادی خونمون

بدینوسیله به اطلاع عموم اعضای خانواده میرساند بعد از دو روز که با کرایه تاکسی سه برابر شده از شوک آمدیم بیرون،قوانینی را جهت کم نیاوردن جیب مبارک در سر ماه به استحضارتون می رساند.
1.از این پس به جای استفاده از لباسشویی که یک کالای غربی و پرمصرف است،مانند قدیم ندیمها تمامی لباس ها باید با دست شسته شوند،گفتنیست سفارش خرید یک دستگاه “لگن”استیل تمام اتوماتیک جهت رفاه حال همسر و دختر گرامی داده شد و جای هیچ نگرانی نیست.
2.به جهت داغ تر کردن کانون گرم خانواده از این پس همه روزه (بجز پنجشنبه شب ها) همه در اتاق ما(پدر و مادر)می خوابیم و بخاری آن اتاق و آن یکی اتاق خاموش می شود.
3.آب شرب فقط برای نوشیدن و پختن استفاده خواهد شد و برای استحمام و شستشو یه تانکر آب چاه در پشت بام نصب شده به زودی در لوله ها جاری خواهد شد
4.اختصاصی سرور بنده”.من بعد قبض تلفن خانه از محل یارانه نقدی شما پرداخت خواهد شد،در صورت صرفه جویی ماب التفاوته به جنابعالی مسترد خواهد شد.
5.اختصاصی دختر خانواده”سهمیه کارت شارژ حضرتعالی از هفته ای 5 تا 2000تومانی به یک عدد در ماه کاهش خواهد یافت(بیشتر خواستید درخواست بازنگری بدهید)
6.اختصاصی کاکل پسر”ساعت کار روشن بودن کامپیوتر شما از 24 ساعت در روز به 24 دقیقه در روز کاهش یافته.دانلود شبانه دیگر وجود نخواهد داشت.کانتر و ندای وظیفه تعطیل.
9.اختصاصی خودمان”به جهت اقدام علیه چربی های موجود در ناحیه جلو شکممان ونه کرایه تاکسی ها از فردا مسیر خانه تا اداره بصورت پیاده طی خواهد شد.
توضیح مورد 6:به جهت اینکه محدود کردن بیشترگل پسر به صلاح نیست و سیاست نظام اقتضای محدودیت بیشتر را نمی دهد ضمن اینکه از کسی برای محدود تر کردن ایشان جز خودمان سفارشی نمی پذریم، همین موارد برای ایشان کافیست.

خودکفایی در بنزین=خداحافظ سلامتی

میزان مجاز بنزن موجود در بنزین چقدر است ؟
این سوالی است که از یکی از اساتید شیمی دانشگاه های کشور پرسیدم.
پاسخ:
میزان مجاز بنزن در هر لیتر فقط 0.5 درصد است این درحالی است که برای تولید بنزین از محصولات پتروشیمی از حدود 1 درصد بنزن شروع کردند که جواب نداد و به ناچار درصد بنزن افزایش یافت تا 50درصد یعنی دقیقا 100برابر حد مجاز و جالب است که بدانید بنزن به راحتی از طریق پوست جذب و هدیه اش به ما سرطان خون است از تمام جامعه مجازی ایران استدعا دارم با تمام قوا به انتشار این فاجعه بپردازند چراکه این بنزین داخلی در تمام کشور مصرف میشود كلا مجبوريم به خاطر تحريم ، بنزين را با اين روش توليد كنيم . علت تحريم را شما بهتر مي دانيد ولي هر چه هست داريم به خاطرش سرطان مي گيريم.

واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی 24=24.
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا 115 / آخرت 115
ملائک 88 / شیطان 88
زندگی 145 / مرگ 145
سود 50 / زیان 50
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50
ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11
مصیبت 75 / شکر 75
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
طلا 8 / زندگی راحت ٨
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر١١۴
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴
مرد ٢۴ / زن ٢۴

همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:

نماز 5، ماه ١٢، روز ٣۶۵
دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣
دریا + خشکی = 45=13+32
دریا = %1111111/71= 100 × ۳۲/۴۵
خشکی = % 88888889/28 = 100 × ۱۳/۴۵
دریا + خشکی = % 00/100

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 % از کره زمین را فراگرفته است.
آیا همه اینها اتفاقی است؟
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.

چرا به جوک رشتي مي خنديم ؟

یاداشتی از پروفسور بیات استاد بخش
جامعه شناسی در دانشگاه تهران
"یه روز یه رشتی وارد خونه میشه، می بینه زنش لخت روی تخت خوابیده ..."
"یه روز یه رشتی در کمد را باز می کنه، می بینه حسن آقا ..."
چه چیزی درباره لطیفه های رشتی خنده آور است؟
هنگامی که یک ماجرایی تعریف می شود که در آن فردی از میان ما بر خلاف همه آن انتظارات عمومی رفتار می کند، ما آن را بانمک و خنده دار می یابیم.
حالا بیایید ببینیم آن بخش از فرهنگ ما که در لطیفه های رشتی پنهان شده چیست.
در مورد لطیفه های رشتی، معمولا محور لطیفه یک مرد رشتی است که مرد دیگری با زنش خوابیده است. آنچه لطیفه رشتی را برای ما خنده دار می سازد معمولا دو حالت دارد. حالت یک اینست که مرد رشتی هالو است و متوجه نمی شود که مرد دیگری با زنش خوابیده است، و ما به حماقت او می خندیم. در این حالت به حماقت کاراکتر لطیفه می خندیم.
حالت دو اینست که مرد رشتی متوجه این رابطه جنسی می شود، اما واکنشی از خود نشان نمی دهد و به سادگی از کنار آن می گذرد. یعنی وضعیت تعریف شده در لطیفه با انتظارات ما بر اساس تربیت و جامعه پذیری و شناخت ما تناقض دارد و از این روست که وضعیت به نظر ما خنده دار می آید.
حالا بیایید حالت دو را در نظر بگیریم و نگاهی عمیق تر به دلیل خنده داربودن جوک های رشتی بیاندازیم.
مگر نه اینکه انتظار داریم که هر مردی وقتی که مرد دیگری را با زنش می بیند، عصبانی شده، غیرتش به جوش بیاید و بزند یکی از آن دو یا هر دو را بکشد؟ و واکنش خونسرد و عاری از خشونت مرد رشتی ما را به خنده می اندازد!
در فرهنگ ما، ناموس و غیرت** متاسفانه چنان ریشه دوانده که بدون آنکه آگاهانه بدان بیاندیشیم، در ذهنیت ما همواره جاری است.
اول از همه اینکه ما زن را ناموس مرد می دانیم و هنوز باور نداریم که زن هم یک انسان است که اختیار خود را دارد. یک دلیل خنده دار بدون جوک رشتی اینست که زن را هنوز ابزار جنسی برای استفاده مرد می دانیم. هر مردی که دستش برسد، به زن مرد رشتی تجاوز می کند و کنار او می خوابد. زن اعتراضی نمی کند، چیزی نمی گوید، و اصولا در همه جوک های رشتی کاراکتری ندارد، و هنگامی که مردی به سراغ او نمی آید هیچ اعتراضی نمی کند. زن رشتی انتخابی ندارد، اعتراضی ندارد، صدایی ندارد، فقط یا لخت روی تخت خوابیده، یا مورد تجاوز مرد همسایه و بقال و حسن آقا قرار می گیرد. زن رشتی در همه ی این لطیفه ها فقط "ناموس" مرد رشتی است! مرد رشتی هم که به ناموس اهمیتی نمی دهد، پس هر مردی می تواند به زنش دست درازی کند. . . .

خلقت انسان

سال‌ها پیش از این زیر یك سنگ، در گوشه‌ای از زمین من فقط یك كمی خاك بودم، همین. یك كمی خاك كه دعایش دیدن آخرین پله آسمان بود آرزویش همیشه پر زدن تا ته كهكشان بود خاك هر شب دعا كرد از ته دل خدا را صدا كرد یك شب آخر دعایش اثر كرد یك فرشته تمام زمین را خبر كرد و خدا تكه‌ای خاك برداشت آسمان را در آن كاشت خاك را توی دستان خود ورز داد روح خود را به او قرض داد خاك توی دست خدا نور شد پر گرفت از زمین دور شد راستی من همان خاك خوشبخت من همان نور هستم پس چرا گاهی اوقات این همه از خدا دور هستم! (عرفان نظر آهاری)